کد مطلب:33893 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:280

سید مرتضی برادر سید رضی











سید رضی در كنار برادری رشد یافت و تعلیم دید كه او خود ر آمد روزگار و مایه ی فخر زمان بود. سید مرتضی، علم الهدی، در سال 355 هجری یعنی چهار سال پیش از تولد سید رضی چشم به جهان گشود و در بسیاری از علوم به مقامی دست یافت كه كسی به آنجا دست نیافت. شیخ طوسی، شاگرد برجسته ی سید مرتضی و عالم یگانه ی شیعه درباره او می نویسد: «سید مرتضی در بسیاری از علوم بی بدیل و منحصر به فرد است. همگان بر فضل و برتری او اتفاق نظر دارند و او در علومی چون كلام، فقه، اصول فقه، ادبیات، نحو، شعر، معانی شعر، لغت و مانند اینها بر دیگران پیشی گرفته و سر آمد است. او را دیوانی شعر است كه بیش از بیست هزار بیت شعر دارد. او را تالیفاتی بسیار است و نیز پاسخ به مسائل شهرهای مختلف فراوان دارد. فهرست اثار و تالیفات او معروف است. لكن من مشهورترین و بزرگترین آثار و تالیفات او را در اینجا ذكر می كنم. از جمله كتاب الشافی فی الامامه است كه این كتاب در رد كتاب الامامه از كتاب المغنی (قاضی) عبدالجبار بن احمد (المعتزلی) نوشته شده است و این كتابی است كه مانندش در امامت نوشته نشده است و كتاب الذخیره در اصول فقه و كتاب جمل العلم و العمل و كتاب الغرر و الدرر و كتاب التنزیه و...»[1].

مجلس درس سید مرتضی، پایگاه و محور اندیشمندان و مركز بحثهای ادبی، فقهی و كلامی بود. «ابوالعلاء معری» شاعر و حكیم پر آوازه، در دوران اقامت خود در بغداد از سردمداران این جلسات به شمار می رفت و میان او و سید همرتضی، بحثهای جالب ادبی در می گریت.[2].

هنگامی كه «ابوالعلاء معری» در سال 400 هجری از عراق به معره بازگشت، از او پرسیدند كه سید مرتضی را چگونه یافتی؟ و او در پاسخ گفت:


یا سائلی عنه لما جئت تساله
الا و هو الرجل العاری من العار


لو جئته لرایت الناس فی رجل
و الدهر فی ساعه و الارض فی دار[3].

[صفحه 82]

ای كسی كه آمده ای درباره ی او از من بپرسی، بدان كه او شخصی است پیراسته از هر عیب و ننگ،

اگر به نزدش روی بی گمان همه ی مردمان را در ی شخص گرد آمده می بینی و همه ی روزگار را در آنی و جهان را در خانه ای.


صفحه 82.








    1. ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسی، الفهرست، به كوشش محمود رامیار، داشنگاه مشهد، 1351 ش. ص 219، عمده الطالب، صص 236 -234.
    2. شخصیت ادبی سید مرتضی، ص 94.
    3. الاحتجاج، ص 506، بحار الانوار، ج 10، ص 408.